دفتر مجازي محمد حسن مقني زاده
عضو هيات علمي وزارت جهاد كشاورزي


Saturday, May 17, 2003

به مناسبت هفتمين روز در گذشت استاد برجسته توسعه ايران دكتر حسين عظيمي

زيستن عاشقانه

احسان هوشمند
روزنامه ايران 24 ارديبهشت 1382


باز دست مرگ بي هنگام كند
ميوه اي بايسته از اشجار علم

محتشم كاشاني

حدود هفت روز از درگذشت ناباورانه محقق و دانشمند دردمند توسعه ايران مرحوم دكتر عظيمي مي گذرد وقاطبه دوستان، همكاران، دانشجويان و محققان و روشنفكران كشور سوگوار اين ضايعه ملي يعني فقد آن معلم صميمي و سختكوش هستند.
بي گمان آنچه حسين عظيمي اين فرزند پاك نهاد كوير را برجسته كرد زندگي او، تلاش او، منش او، روش او و بينش اوست كه از او دانشمندي وطن دوست، عميق، متساهل و متسامح و اميدوار به آينده ساخت.


خرم تن آنكه نام نيكش
ماند پس مرگ جاوداني

"سعدي"

الف: وسعت و جامعيت نظر و تئوري

دغدغه اصلي انديشه ورزي دكتر عظيمي همواره توسعه ايران بود. از مناظر دكتر عظيمي "توسعه فرآيندي است كه طي آن باورهاي فرهنگي، نهادهاي اجتماعي، نهادهاي اقتصادي و نهادهاي سياسي به صورت بنيادي متحول مي شوند تا متناسب با ظرفيتهاي شناخته شده جديد شوند و طي اين فرآيند سطح رفاه جامعه ارتقا مي يابد." (عظيمي، 1378: 42)
بر اين اساس وي "عصاره و جوهر" را متكي بر "مبناي علمي و فني نوين بشري" ارزيابي كرده و در عرصه اقتصادي مدعي است "جامعه توسعه يافته جامعه اي است كه اساساً براي توليد به مباني نوين مي انديشد و جامعه توسعه نيافته هنوز توان اين كار را پيدا نكرده است." (عظيمي، 1373: 175) لذا از اين منظر درخت توسعه اقتصادي بر ريشه اي كارآمد يعني "فرهنگ مناسب" استوارست (قبلي 1790)

عظيمي از دو مسير اصلي قابل تصور براي پيمودن فرآيند توسعه يعني محوريت تحول فرهنگي (حكومت انديشه و كلام) و محوريت تحول فيزيكي (حكومت سرمايه) محور انديشه يعني تحول فرهنگي را مقدم مي داند (عظيمي، 1378: 55) و در زمينه اهميت باورها و ارزشها در فرآيند توسعه مي نويسد: "يك تمدن با يك يا چند انديشه (بصيرت) اساسي شكل مي گيرد. اين تمدن با زوال آن انديشه يا انديشه ها سقوط مي كند و نيز هر تمدن بر اساس انديشه و بصيرت اصلي آن داراي ظرفيت خاصي است و نمي توان از ظرفيت اصلي انديشه هاي خود تجاوز كند." (قبلي : 35)
دكتر عظيمي در اين رهيافت باورهاي مناسب فرهنگي عمده و اساسي و لازم براي فرآيند توسعه اقتصادي را اينگونه برشمارد :" حاكميت نگرش علمي بر باورهاي فرهنگي جامعه
- باور فرهنگي به برابري انسانها
- باور فرهنگي به لزوم احترام به حقوق ديگران
- باور فرهنگي به لزوم نظم پذيري جمعي
- باور فرهنگي به آزادي سياسي
- باور فرهنگي به لزوم توجه معقول به دنيا و مسائل مادي مربوط به آن و دوري از رياضت و زهد نامعقول" (عظيمي، 1373: 183)

همچنين وي تاكيد داشت: "در زمينه تحول مناسب فرهنگي، حداقل بايد سه استراتژي اصلي در اين زمينه را با جديت پيگيري كرد و منابع انساني و فرهنگي لازم براي تحقق حركت در اين مسيرها را تامين نمود: تخصيص منابع كافي به جنبه هاي پرورشي به ويژه در مدارس ابتدايي و راهنمايي، تامين نيازهاي اساسي زندگي و حيات اكثريت جامعه و الگوسازي فرهنگي مناسب." (قبلي: 193)
از نظر دكتر عظيمي نهادها و ساختارهاي سازماني تامين كننده، تحكيم كننده شكوفا ساز تمدن جديد و لازم براي توسعه ايران در مقطع فعلي بايد داراي اختصاصات زير باشند.
- نهاد حكومتي متكي بر دموكراسي
- مشروعيت علم در امور علمي
- مشروعيت آراي مردم در امور غير علمي
- محدوديت دخالتهاي دولت
- عدم تمركز در تصميم گيريها
- نهاد قضايي پاسدار حريم آزاديهاي مردم
- مستقل از دولت
- مقتدر
- قانونمند
- كارا
- سريع
- ارزان، در دسترس
3. رسانه هاي جمعي، مستقل از دولت، متنوع، فراگير، آزاد
4. دانشگاهها و موسسات عالي، مستقل از دولت، معتبر، در اختيار صاحبان
5. احزاب سياسي، مستقل از دولت، متنوع، فراگير، محل پرورش نوآوران سياسي
6. موسسات نظريه پردازي، مجامع علمي و موسسات تحقيقاتي، مستقل از دولت، متنوع، آزاد و فقط محدود به حدود علم، محل پرورش دانشمندان
7. موسسات پژوهشهاي كاربردي، مستقل از دولت، متنوع، فراگير، محل پرورش نوآوران فني
8. مجامع و تشكيلات صنعتي توليدي و شركتهاي سرمايه گذاري، مستقل از دولت، متنوع، داراي قدرت، محل پرورش نوآوران اقتصادي
9. ساختار بودجه دولت، متكي بر توليد اقتصادي، متكي بر كار مردم، قانونمند، متكي بر نگرش آينده نگري و مديريت علمي- فني
01. نظام آموزش عمومي، فراگير، متكي بر هدف اصلي پرورش انسانهاي نو و اجتماعي كردن آنها، رايگان، متكي بر نيروهاي انساني ويژه و فضاي مناسب
11. نظام آموزش فني و حرفه اي، فراگير، در ارتباط مستقيم با بافت اقتصادي جامعه، محل عرضه نيروي انساني ماهر
21. زير ساختهاي اقتصادي، شبكه بانكي گسترده، بازار سرمايه، مهار منابع آب و خاك، شبكه تامين انرژي، تجهيزات وسيع توليدي، پذيرفته بودن پيگيري سود در امور اقتصادي
31. زير ساختهاي اجتماعي، نظام حمايتهاي اجتماعي معقول و فراگير، نظام بيمه هاي اجتماعي فراگير، نظام بيمه هاي فردي فراگير
41. نظام تشنج زدايي از روابط خارجي، سياست خارجي معقول، نيروهاي دفاعي كافي،
اتحاديه ها و پيوندهاي منطقه اي اقتصادي قوي، پيوندهاي فرهنگي گسترده
51. نظام پيوستگي اقتصاد در جهان، عضويت موثر در سازمانهاي بين المللي، نظام گمركي نسبتاً باز، نظام حمايتهاي اقتصادي مناسب (عظيمي، )

شايد زندگي در كوير و تحمل مشقات و سختي هاي زندگي كويري آنجا كه به قول دكتر شريعتي "نفي آباديها است" تاريخي كه در صورت جغرافا ظاهر شده است (شريعتي، 1367، 210) موجب شده بود تا همواره تلاش شگرف از خصوصيات شخصيتي عظيمي شده و از سوي ديگر توجه به فقرا و محرومان هم در كانون نظريات او نظر گرفته باشد. تز دكتر عظيمي در آكسفورد يعني قديمي ترين دانشگاه جهان هم "فقر در ايران" است.

در همان اوان شروع به كار در برنامه و بودجه هم بر اين نكته تاكيد داشت كه وضعيت فقر در ايران و عدم توانايي تامين حداقل نيازهاي اساسي متناسب با معيارهاي اسلامي- انساني در جامعه ما چيزي نيست كه بتوان به سادگي از آن گذشت (عظيمي، 1364:13) در سالهاي آتي با هم نگران وضعيت اين پديده شوم بود. عليرغم اينكه در دوران پس از انقلاب فعاليتهاي زيادي در جهت حذف و محروميت صورت گرفته است، ولي باز هم همان عوامل توسعه نيافتگي باعث شده كه هنوز هم جامعه درگير فقر قابل توجهي باشد. اين امر نشان مي دهد كه اگر با مساله فقر برخورد جدي تر نشود، اين بليه و مصيبت انساني هولناك براي سالها در جامعه باقي خواهد ماند" (عظيمي، 1369:54)

با بررسي آثار اين انديشمند توسعه فهم عميق وي با تئوري هاي نظريه پردازان غربي، درك چند بعدي وي از توسعه و پرهيز از تقليل درك اقتصادي صرف از توسعه و از همه مهمتر شناخت گسترده او از تحولات اجتماعي اقتصادي جامعه ايران بسيار برجسته مي نمايد كه در عرصه عمل هم نمود خود را در آثار و نيز دوران كوتاه كاراجرايي- تكنيكي وي در موسسه عالي آموزش و پژوهش نمايان ساخت.

ب- صداقت و عشق در كار

در ميان عام و خاص منش انساني دكتر عظيمي همواره زبانزده بوده و هست. او حتي در سخت ترين شرايط پا را از دايره انصاف و تعادل خارج نكرد. عظيمي وطن دوست بزرگي هم بود به قول دوست و جانشين كاري او يعني آقاي علي ميرزايي " دكتر عظيمي هيچگاه جز از ايران و توسعه ايران نگفت" امري كه آثار و نوشته هاي او گواه مسجلي برآن است.
در آن سالهاي بي مهري كه عظيمي از كار و كلاس و دانشگاه محروم بود و چه بسا ناتوان از تامين حداقل نيازهاي معيشتي، چه زيبا و عاشقانه دعوت يكي از شركت هاي بزرگ نفتي را براي سخنراني در لندن رد كرد، حق الزحمه 4500 پوندي براي 45 دقيقه سخنراني ممكن است وسوسه اي براي هر كسي آن هم در شرايط آن مرحوم باشد اما عظيمي آن را نپذيرفت و در پاسخ سوال من با صلابت پاسخ داد كه در ازاي دريافت 4500 پوند با شناختي كه آن شركت نفتي از اوضاع ايران به دست خواهد آورد هزاران بار بيشتر از آن رقم را از حساب ملت برداشت خواهد كرد!
در اين اواخر كه به سمت رياست موسسه آموزش عالي و پژوهش برنامه ريزي و مديريت برگزيده شده بود نشان داد كه چه اندازه به آرمان ها و ديدگاههايش وفادار است. در جلسه اي مورخ 9 دي ماه با تعدادي از نمايندگان مجلس گفت: "من هميشه با عشق كار مي كردم. نه دنبال پول بودم نه چيزهاي ديگر. الان كه اينجا آمده ام كار من ده برابر شده است. درآمدم هم يك سوم شده است. ولي عشقش هست اما بين عشق و ديوانگي يك مرز هست اما من از اين مرز عبور نخواهم كرد و ديوانگي اين است كه ببينم نتايج اين كار براي مملكت اثر ندارد، فايده اي ندارد، در آن صورت به دانشگاه باز خواهم گشت."
باري، در حالي هفت روز از درگذشت آن عزيز سفر كرده مي گذرد كه غم فراقش طاقت از ما ربوده است.

راهش پررهرو


Mohamad Hasan Mohaqeq Moein   ||  8:39 PM  || 



Wednesday, May 14, 2003

آن كس كه نگفت آري و نگفت نه

پرويزصداقت
روزنامه همشهري 24 اردي بهشت 1382 صفحه 13


اين دفتر خالي
تا چند ورق خواهد خورد

1
دكتر حسين عظيمي يكي از تاثيرگذارترين اقتصاددانان ايراني داخل كشور در سال هاي پس از انقلاب در انديشه پردازي هاي مربوط به توسعه اقتصادي و اقتصاد ايران بود و تاثير نبود وي در حوزه انديشه پردازي هاي اقتصادي در ايران تا سال ها آشكار خواهد بود.
2
نسل جديد اقتصاددانان ايران، يعني نسلي كه از
دهه 1350 بدين سو به بحث در حوزه مسائل اقتصادي پرداخت به دو گروه كلي مي توان تقسيم بندي كرد. نخست، گروهي كه به تدوين و ارائه كتب دانشگاهي پرداخته و بنا به ضرورت، آموخته هاي دانشگاهي خود را به زبان فارسي منتشر ساخته اند. اينان معمولاً جزواتي را كه براي تدريس در دانشگاه فراهم آورده بودند با ويرايش ها و افزوده هايي به صورت كتب درسي منتشر كردند. مجموعه كتاب هاي اقتصاد كلان، اقتصاد خرد، اقتصادسنجي و. . . از اين زمره هستند. گروه دوم نيز كساني بودند كه دلمشغولي هاي عام تري داشتند. اغلب مسائل اجتماعي را كه در آن مي زيستند با جديت بيشتر دنبال مي كردند و گرايش هاي سياسي راديكال داشتند. دهه 1350 شاهد شكل گيري تحليل هاي اقتصادي از سوي ايشان بوديم. آثاري كه در اين دهه در زمينه تاريخ اقتصادي ايران، وابستگي و توسعه و نظريه هاي اقتصادي در اين مجموعه جايگاه برجسته اي دارند.

3
در اين ميان اقتصاددانان ديگري نيز بودند كه نه عافيت جويي گروه نخست را پي گرفتند و نه راديكاليسم گروه دوم. دكتر حسين عظيمي از اين ميان بود.
4
در مقطع پس از انقلاب، هر دو گروه مسيري را كه در پيش گرفته بودند همچنان طي كردند. گروه نخست، پس از چند سال كه از شوك انقلابي خارج شدند باز هم به تكرار تجربه تهيه كتب درسي دانشگاهي استمرار داشتند. اين كتب نيز برخي به لحاظ كيفي قابل قبول بود و برخي نيز صرفاً «نشريه هايي» براي ارتقاي علمي به شمار مي آيد. گروه دوم نيز نيازمند زماني بودند تا بتوانند از شوك انقلاب خارج شوند. علاوه بر آن، اين گروه اغلب ناگزير از مهاجرت شدند. در مهاجرت اما پس از گذشت سالي چند، آثار اين گروه كه ديگر عمدتاً به تحليل اقتصاد ايران و تاريخ اقتصادي دهه هاي اخير مي پرداختند منتشر شد و به تدريج بر پختگي اين آثار افزوده شد. فهرست مطولي از كتبي كه اقتصاددانان دگرانديش درباره موضوعات اقتصاد ايران در سال هاي اخير در خارج منتشر ساخته اند موجود است و به راحتي مي توان از طريق اينترنت به آن دست يافت.
5
دكتر حسين عظيمي، اقتصادداني انديشمند ونظريه پردازي توانا بود كه از انديشه هاي قالبي دست شسته بود و با گرايشي توسعه گرا و دموكراتيك به نقد ديدگاه هاي اقتصاددانان متعارف و ديدگاه هاي رسمي در زمينه توسعه، برنامه ريزي و معضلات اقتصاد ايران مي پرداخت.
6
پيشينه كاري دكتر حسين عظيمي حكايت از سختي هايي دارد كه در سال هاي پس از انقلاب داشت؛ بي مهري هاي سازمان برنامه در دهه 1360 بر وي و در انفعال قرار دادن وي، عدم پذيرش وي در دانشگاه هاي دولتي به بهانه ها و تهديدها، گوشه هاي كوچكي است از آنچه كه بر وي شد و بر وي رفت.
7
واقعيت، اما، سيلي هاي متعدد بر گوش ما مي نوازد. غم نان، غم كار، غم نياز به حضور اجتماعي. سرمايه و ديوانسالاري به ما نظريه ها و راهكارهايي را باب طبع خود تحميل مي كنند. گريزگاه موجود خود تنگنايي است با حصارهايي خفقان آور كه اين حصارها باروهايي است برآمده از تنگي معيشت و امنيت. پس بايد سخن را فروخفت. فروخفتن سخن اگر سكوت محض را به دنبال نداشته باشد بياني الكن به همراه خواهد داشت. بيان الكن نيز قادر نخواهد بود همه حقيقت را بگويد. شنوندگان متوقع آن گاه ناراضي خواهند شد. اما چه مي توان كرد تنها دو گزينه در برابر هست: سكوت محض و بيان الكن. حيات علمي دكتر حسين عظيمي را به ويژه در دهه 1370 مي توان نقد كرد، مي توان بر او خرده گرفت كه مسيري پيشه كرد گاه در نقش روابط عمومي شركت هاي خودروساز ايفاي نقش كرد و گاه نيز مجري طرح هاي پژوهشي تكراري شد.
8
با اين حال، فراموش نكنيم كه دكتر حسين عظيمي، خواه در دهه 1360 و با نقدهاي كارشناسي و انديشمندانه بر سياست هاي اقتصادي سال هاي اين دهه، سياست هايي چنان نابخردانه همچون رشد جمعيت، كه تا دهه ها سيلي خود را بر اقتصاد و جامعه ما مي نوازد و خواه در دهه 1370 و با نقد سياست تعديل اقتصادي و ديدگاه هاي نهادهاي مالي بين المللي، تاثير ژرفي در روشنگري فضاي فكري كارشناسان اقتصادي ما گذاشت.
9
ميراث فكري كه از حسين عظيمي برجاي مانده است، ارزشمند است و خلاقانه. بر او خرده نگيريم و به احترامش از پاي برخيزيم.



Mohamad Hasan Mohaqeq Moein   ||  8:08 PM  || 



Tuesday, May 13, 2003

به نام آن كه جان را فكرت آموخت
چراغ دل به نور جان بر افروخت

در نمايشگاه امسال كتاب تهران ، چا پ اول كتابي تحت عنوان: Becoming a Primary School Teacher را خريداري كردم.اين كتاب نوشته آقاي دومينيك ويس(Dominic Wyse ) مي باشد وتوسط زوج انتشاراتي RoutledgeFalmer درسال 2002 منتشر شده است.
نويسنده مطالب كتاب را كه در پاسخ به سئوال :چگونه يك معلم مدرسه ابتدائي شويم در 7 فصل سازمان داده است.پاسخ ها عبارتند از :

1.با مردم كار كنيم.
2.كلاس را سازمان دهي كنيم.
3.طرح درس را برنامه ريزي كنيم.
4.مديريت رفتاري كنيم.
5.مراقب سنجش و ثبت باشيم.
6.درباره آموزش وپرورش فكر كنيم.
7.حرفه اي شويم.

انشاءالله به تدريج ترجمه اين كتاب تقديم خوانندگان اين صفحه مي شود .

محمد حسن مقني زاده 22 اردي بهشت 1382

Mohamad Hasan Mohaqeq Moein   ||  6:09 AM  || 

اوراق دفتر :

لينكها:

دغدغه ها:

تماس با من:

آرشيو: